1418
جزئیات وبلاگ
راهاندازی موفقترین استارتاپهای جهان چقدر هزینه دارد؟
آیا میتوان با داشتن چند هزار دلار سرمایه و مهارت لازم در توسعه یک شبه میلیاردر شد؟ هزینه واقعی تولید محصولی مثل توییتر یا اینستاگرام چقدر است؟ ظهور شرکتهایی برای توسعه موبایل، مجموعههای کمکی برای تولید محصول و لابراتوارهای مشارکتی، کار را برای یافتن افراد مستعد آسان کردهاند و میتوان با کمک آنها دست به تولید یک اپلیکیشن فوقالعاده تحت وب یا موبایل زد.
در ادامه با مصاحبه با مدیران شرکتها، دفاتر و لابراتوارهای توسعه موبایل و وب، درمیابیم که حداقل زمان و هزینه لازم برای طراحی و توسعه موفقترین اپلیکیشنهای نسل ما چیست.
۱. توییتر
Henrik Werdelin مدیر عامیل شرکت سرمایهگذاری Prehype است که در تاسیس شرکتهای بسیاری مشارکت داشته است. هنریک میگوید که ساختن اپلیکیشینی مثل توییتر دشوار نخواهد بود، اما درست کردن امکانات لایهلایهای آن به زمان و هزینه بیشتری نیاز دارد.
وردلین که در یک کلاس یک روزه Ruby on Rails، برنامه شبیهسازی شده توییتر را ساخته است میگوید که "درست کردن توییتر ۱۰ ساعت زمان میبرد و یک توسعهدهنده خوب میتواند این کار را سریعتر هم انجام دهد." یعنی اگر یک لپتاپ داشته باشید، ایجاد یک توییتر دیگر به استثنای یک دوره روبیآنریلز ۱۶۰ دلاری و یک پلتفرم ابری، برای شما هزینهای نخواهد داشت.
البته وردلین میگوید که "کار به این سادگی هم نیست. امروزه بحث نه بر سر ایجاد بستر تکنولوژی، بلکه بر سر خلق تجربه کاربری است که در صدر کار قرار میگیرد. همین بستر است که میان کاربران و محصول ارتباط ایجاد میکند و ارزش محصول را به کاربر نشان میدهد."
ارزش یک محصول بسته به قابلیت توسعه آن است. مساله فقط این نیست که امروز یک محصول تولید کنید. در عوض این، شما باید یک کسبوکار به راه بیاندازید. یک کسب و کار اجتماعی از افراد است که از طریق روندها، ساختارها، دریافت بازخورد و تحلیل، کار خود را توسعه میدهند.
در نتیجه اگر شما قصد دارید که یک محصول کارآمد با هزینه حداقلی به بازار عرضه کنید، بسته به مهارتهای توسعهدهندگان و طراحانی که استخدام میکنید به ۵۰.۰۰۰ الی ۲۵۰.۰۰۰ دلار سرمایه نیاز دارید.
۲. اینستاگرام
خلق اینستاگرام کمی پیچیدهتر از توییتر است چرا که از نظر فنی چنین کاری به مهارتهای گستردهتری نیازمند است. با این حال میتوان محصولی شبیه به اینستاگرام را با سرمایهای بین ۱۰۰.۰۰۰ تا ۳۰۰.۰۰۰ دلار در بازه سه تا شش ماه خلق کرد.
والدرین اما معتقد است که حتی اگر سرمایه گذاری ابتدایی یک میلیار دلار هم باشد، باز هم بعید به نظر میرسد که محصول شما با سرعتی مشابه اینستاگرام رشد کند. Kevin Systrom در اکتبر سال ۲۰۱۰ با ۲۵ هزار کاربر بتا اینستاگرام را به راه انداخت. در فاصله دو سال این اپلیکیشن رشد چشمگیری داشت و اخیراْ اعلام شد که ۱۵۰ میلیون کاربر فعال دارد. سیستروم که موسس این شرکت بود، بعد از فروش آن به فیسبوک به قیمت یک میلیارد دلار، بدل به میلیونری شد که تازه ماه دیگر پا به سی سالگی خود میگذارد.
شانس، موقعیتشناسی و مهندسی اجتماعی عوامل بسیار پررنگی هستند که اغلب کارآفرینان به آنها اهمیت کافی را نمیدهند. بهترین راه برای خوششانس بودن این است که کاری را انجام دهید که شانس «بتواند» در خانهتان را بزند.
۳. فیسبوک
Ben Schippers میگوید "اگر از من بخواهند که فیسبوک را بسازم میگویم که به ۵۰۰.۰۰۰ دلار و نه ماه زمان برای طراحی و توسعه نیاز دارم. شاید سایرین بگویند یک میلیون دلار و یا حتی ارقام بزرگتری بگویند. اما پاسخ به این سوال راحت نیست چراکه هزینه ساخت چنین پروژهای بسیار کمتر از هزینههای عملیاتی آن است."
اگر فیسبوک کنونی را در نظر بگیریم، یک سوم این ۵۰۰.۰۰۰ دلار در سه ماه اول هزینه طراحی (معماری کاربری، برند و تمیزکاری) میشود. شش ماه بعد از آن صرف حیات بخشیدن به این طراحی میشود و در نهایت محصول کاربردی شده و اصلاح میشود.
آقای شیپر با در نظر گرفتن مابهالتفاوت هزینههای ذخیرهسازی در سال ۲۰۰۲، تخمین میزند که در سال اول زاکربرگ در ماه ۳۰۰۰ دلار برای هاست هزینه میکرده و سال ۲۰۰۶ که این شبکه به طور تصاعدی رشد کرد این مبلغ به ۱۰ میلیون دلار در ماه افزایش پیدا کرده است.
این شرکت با ابعاد کنونیاش بنا به تخمین شیپرز در ماه حدود ۳۰ میلیون دلار تنها صرف هزینه هاست میکند. اکنون شاید بتوانیم دلیل بودجههای عظیمی را که استارتاپها به خود جذب میکنند دریابیم!
۴. پینترست
خلق محصولی مثل پینترست که یک سایت برای به اشتراکگذاری تصاویر است، کار بسیار راحتی است. Sam Mathews میگوید که میتوان با یک تیم چهار نفره در ۱۲۰ روز این محصول را با هزینهای معادل ۱۲۰.۰۰۰ دلار ایجاد کرد.
با این وجود، تخمین هزینه پینترست که کاربرانش به ۷۵ میلیون نفر میرسند کاری دشوارتر است. وقتی که با پدیدهای با ابعاد پینترست مواجه هستیم، مساله مهم دیگر نه محصول تولیدشده، بلکه هزینه در اثر مقیاس است. بنا به تخمین متیوز، شرکت پینترست با ۱۵۰ کارمند، حدود ۲ میلیون دلار در ماه را صرف هزینههای ذخیرهسازی و توسعه برای محصول کنونیاش میکند.
۵. انگریبردز
برای پرسش درباره تنها بازیای که به این لیست راه پیدا کرده به سراغ DJ Saul مدیر iStrategy Labs رفتیم. به عقیده او برای تولید چنین محصولی باید در ابتدا به فکر توسعه هویت یک برند و کارهایی مثل طراحی لوگو، انتخاب تایپوگرافی و تعیین رنگها بود. او میگوید "تجربهکاربری (UX) مسئلهای است که همواره اهمیت دارد و باید برای اپلیکیشن و بالاخص برای بازی به آن توجه ویژهای شود. همچنین باید طراحان و مهندسان زبدهای داشته باشید که بتوانند محصولی برای تمام پلتفرمها توسعه دهند. با در نظر گرفتن توسعه همزمان محصول برای اندروید، هزینهها چند برابر میشود."
ساول میگوید که بیش از یک سال زمان نیاز است تا تیمی ۲۰ نفره با حقوق متوسط ۱۱۰.۰۰۰ دلار راهاندازی انگریبردز را به پایان ببرند و هزینه این پروژه به طور تخمینی ۲.۲ میلیون دلار خواهد شد. البته اگر شما یک شرکت کارگزار را برای این کار استخدام کنید، ۵۰ درصد به هزینه شما اضافه خواهد شد.
۶. تامبلر
در نظر ساول ساخت تامبلر بسیار سادهتر و کمهزینهتر از انگریبردز خواهد بود، چرا که برای تولید این محصول نیازی به طراحان و توسعهدهندگان بازی نیست. اما تست گرفتن، اصلاح و از بین بردن باگها برای این پروژه نیز کماکان برجا هستند.
تامبلر اکنون ۱۴۰ میلیون وبلاگ را در خود جا داده و به عقیده ساول بزرگترین هزینه چنین سرویسی هزینه هاستینگ آن است. علاوه بر هزینههای بازاریابی این محصول، به تیمی ۱۵ نفره برای توسعه محصول برای تمام پلتفرمها نیاز است تا حدود یکسال بر روی تامبلر کار کنند. اگر حقوق متوسط ۱۱۰.۰۰۰ دلار در سال را برای این کارمندان در نظر بگیریم، این پروژه به ۱.۶۵ میلیون دلار بودجه برای راهاندازی نیاز دارد.
تمام این اپلیکیشنهای تحت وب و موبایل در طی ماهها و برخی طی چند سال پرورش یافتهاند. تخمین هزینه برای چنین محصولاتی کاری دشوار است چراکه هر کدام از این استارتاپها باید طراح، توسعهدهنده و یا مدیر محصول «مناسب» را پیدا کنند که بتوانند با هزینه کمتر اپلیکیشن را بسازند. پیچیدگی بسیاری حول هر اپلیکیشن بوجود میآید و این پیچیدگی تنها به هزینه هاست محدود نمیشود بلکه زیرساخت، مدیریت پروژه، بازاریابی و خیلی موارد دیگر را نیز در بر میگیرد.
گاهی توزیع محصول هزینه بسیار سنگینی را تحمیل میکند، هزینهای که اندازهگیری و پیشبینیاش بسیار دشوار است. پانزده سال پیش دشوارترین بخش راهاندازی یک کسبوکار جدید بخش فنی آن بود. اکنون که این مانع برداشته شده و ۱۰۰.۰۰۰ دلار کفاف شروع اکثر کسبوکارها را میدهد، کارآفرینان با مشکلی جدید مواجه شدهاند و این مشکل متمایز شدن از سایرین و رساندن محصول به کاربران مناسب و در زمان مناسب است. امروز، در قیاس با هزینهای که باید برای ایجاد مجراهای توزیع تاثیرگذار و خلاق صورت بگیرد، نرمافزار چیز ارزان قیمتی است.
Paul Murphy، مدیر یک شبکه محصولات به نام Betaworks میگوید "همیشه از یک الگوی جاافتاده گرته برداری کردن راحتتر از مفهومسازی یک الگوی جدید است. قسمت دشوار این کار نه بخش مربوط به تکنولوژی بلکه خلق و اعتبار بخشی به محصول و تغییر آن است. ما میتوانیم یک نمونه موفق از هر کدام ازین محصولات را با کیت توسعه نرمافزار وفریمورکهای عمومی و طراحی ابتدایی در مدت زمانی کوتاه بسازیم. اما شبیهسازی چیزی که جاافتاده کار آسانی است."
شما نمیتوانید امروز توییتر، اینستاگرام یا فیسبوک را با یک میلیارد دلار بسازید، اما به طور بالقوه میتوانید با چند میلیون دلار هزینه سرویسی به تقلید از آنها بسازید که هیچ کس از آن استفاده نخواهد کرد.
یک کارآفرین نوآور میخواهد چیزی بسازد که منحصربه فرد، جذاب و تازه است؛ محصولی که امکاناتی بهتر، متفاوت و یا کمتر دارد. این کاری است که جک دورسی، کوین سیستروم و مارک زاکربرگ بعدی خواهند کرد.
بهترین راه برای رسیدن به ایدههای ناب، رسیدن به ایدههای بیشمار و دور ریختن ایدههای به درد نخور است.
راهاندازی موفقترین استارتاپهای جهان چقدر هزینه دارد؟